تبعید عشق

دل از خیال خالیست و جان از شکوه دوست ....

تبعید عشق

دل از خیال خالیست و جان از شکوه دوست ....

خواستنی است خیال ، بافتنی است حیات .... و عجیب از این خلق که ندانسته چه میبافند و ندانسته چه میخواهند ...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
۱۲
ارديبهشت


غربت پروانه از یادش رهاند
بودن شمع و راز سوختن
قسمت بلبل فراموشی گل
سهم انسان هم خیانت و نبرد
یک نفس ای دوست گر دمی در کالبد
ذره های هر اتم گردد بهشت.
۹ اردیبهشت ۱۳۹۲
اقبال سهرابی.
تقدیم به همه

  • تبعیدی
۱۲
ارديبهشت
ای دوست کجای این دنیایی؟
من بیچاره شتابان به دنبال تو میگردم... 
خیابان ها
کوچه ها
خسته از پیمایشم
پس کجایی ای دوست؟
بی تو مهتاب مرداب
بی تو خورشید خاموش
بی تو من چون اجساد
پس کجایی ای دوست؟
پس کجایی باز آی 
ای مسیحای حیات...
.
اقبال سهرابی.

۰۹اردیبهشت ۱۳۹۳.تهران


  • تبعیدی
۲۶
اسفند

Humans Life


when the believe is just alive...

when human going unknown....

then God is die.

when life isn't for mine...

when black is poor and rich is white...

then who alive.

when every one sleep till die...

when we say :"Its late for wake up."...

when should we try...

oh ,maybe no-one.

but hope :we can go to mountain...

so we should find...

find the sun ,moon,and stars.

so don't go hunt,swim or fun...

now isn't time for anythings...

its time of life....

For ever love.

love the knowledge and everyone.

Until we die.

then the life is going alive...

its only way

way of the God...

Not on papers...

And not on brains...

But we should find

who on our heart...


---

Poem By : Eghbal Sohrabi
  • تبعیدی
۲۴
اسفند
هرچه دارم ای دوست 

همه تقدیم تو باد

بجز این قطره اشک

و این گونه خیس

همه تقدیم به تو

این همه شوق من است

و همه رونق بازار درون

و قدمهای سراسر خیرت...

آری ای دوست

هرچه من دارم

همه تقدیم به تو

در میان گلستانی از راز خیال

و هزار ناگفته ز درد....

با سلامی از نور

حیاتی از عشق

همه تقدیم به تو



تقدیم به دوستان 


  • تبعیدی
۲۱
اسفند
سلام
سلام ای فصل سرما
سلام ای فصل یک رنگی و تلخی...
سلام و در پناه حق
که دیگر وقت پایان است
نگاه دوست لرزان است
بهار نو برای ما خزان است...
ولیکن دست های عاجز و خسته
دعا گویند با لب
برای یک طلوع نو ز خورشید شکوهت ....

تقدیم به دوستان.

  • تبعیدی
۰۶
اسفند

یک بیابان خشک
زمین بی آب و علف
یک جنگل سرسبز
باغ و گلستانی سراسر احساس
و روحی که در میان این دو سرگردان است...
و سکوت... این طناب اعدام خیال...
و امید ... این هیاهوی نشاط...
و من این بازیگر صد رنگ ...
و خدا تنها پنجره آفتاب...

1392-12-06

  • تبعیدی
۰۳
اسفند
  • تبعیدی
۰۳
اسفند
من و آندوست شریکیم عزیز
او به هر سود و منم هر ضرری
هر دو یک نفع بریم از این کار
هر دو خوشحال تر از آن دگریم...
در میان من و مولوده ی یاس
یک جهان هست ز مفهوم و نیاز
دست من رو به دعا در نفعش
و تنم چون سپری در ضررش


شعر:اقبال سهرابی

  • تبعیدی
۰۲
اسفند

زمستان
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید، نتواند
که ره تاریک و لغزان است

از شعر زمستان-اخوان ثالث

اخوان...
سر بر خواهم آورد
از گریبان هوس ..
و سلامت را
در پس پرده جان
با سکوت آهنین
پاسخ خواهم داد...
بگذار خواب مرداب
اندکی آشفته شود
اخوان...
کاش بودی میدیدی
چه بهاری اینجا
رو به معنای سلام پابرجاست...
و چه متروک درونهایی
که با نوای این نسیم خوش عطر
هر روز سلامت میگویند...

شعر : اقبال سهرابی

تقدیم به روح اخوان...

سلام

  • تبعیدی
۰۲
اسفند

Hello Dear ...

I hope you be well as first time I saw you in Brown ...

Sorry if my English is weak like the way your feeling was ...

Never tears , books , poems and almost nothing can tell what happens  after you gone ...

Hm , what happen expect when an Earthquake will came... !?? Earthquake of lost Somebody , a Darling .....

Except today which I live in that and you cant see this with your eyes and even your heart full of hate...

Let me to Say again that Amazing word : " I Love You ... " , even its late but believe me I love You not just in this seconds that will pass but each cent...

I am sorry to say this words full of feeling in a language that cant carry what playing in my heart ...

I have  forced to do that. Your love forced me to say ,in unusual way after long time...

Here is winter like first days you went , Yes winter here is started now ...

Yes   Winter  started For Ever and For Ever Love I love You as this winter will remain ...

Snows and cold ... just a color , alone and white , same as first...

I hope you be happy and like past make fun of me and my feels when you see this letter ....

this is not a private letter . this is public to all to know what happen after you gone ...

Dear Please Take care of YOUR HEART ... I love You Always As I promised to you ....

See You ...

Best Regards and wishes with all my hearts feeling...


  • تبعیدی
۲۹
بهمن
مسیحا نفسم بازآی
بر سر کوی تو من بیمارم
چشم ظاهر بی نور
دیده ی جان تقدیمت
تو کجایی ای دوست...؟
من در این برزخ عشق
بی تمنای هوس
شوق دیدار تو را میپویم
مست رویای دیدارت
قاصدکهای خدا را
با دلم میبوسم...
با دعاهای بی حاصل
باز تورا میخوانم ...

۲۸بهمن۹۲_بامداد.


  • تبعیدی
۲۷
بهمن


قلب سالم بایدت ای هوشیار

تا زدام تن بگیری اختیار


  • تبعیدی
۲۷
بهمن

ای کاش...

ای کاش آدمیان

همچون برف

پاک می شدند

و با گرمایی

آب می شدند

و چون آب

لحظه سازی ناب می شدند

و در برابر هر سد

سیلاب می شدند

.......................................................

شعری از استاد پژمان مصلح


جهت دانلود آهنگ برف اینجا کلیک کنید



  • تبعیدی
۲۶
بهمن

خاطرکه حزین
روح اسیر
جان بی جانم بند
به چند استخوان و گوشت
پس کجایی ای دوست
که رها گردانی
من از این مرگ حیات
این هیاهوی سکوت...
.
بیست و سوم بهمن نود و دو
23/11/1392

  • تبعیدی
۲۶
بهمن
تو به ماه میمانی

نه آنوقت که چهارده کامل است

بلکه آنجا که هرقطره از دریا

به شکوه وجودت

تا نهایت اوج میگیرند

به تمنای نگاهت

تا ته دره سجود میگیرند...


شعر : اقبال سهرابی

  • تبعیدی
۲۶
بهمن
عجب

از این مردم و خلق

که به یک سکه پادشاه

از اوج خداوندی خویش

به پایین ترین جای جهان می آیند...

الهام از دوبیت زیر از "اقبال لاهوری".

"آدم از بی بصری بندگی آدم کرد

گوهری داشت آنهم نظر قباد و جم کرد

یعنی خوی غلامی ز سگان پست تر است

من ندیدم که سگی پیش سگی سر خم کرد


  • تبعیدی
۲۶
بهمن

ای دوست تو چرا غمگینی؟
آینه نور زتو میدزدید
و خیال شوق زتو
تو که محزون هستی
هرچه لبخند و خیال
همه آینه ها بیحالند
و نگاهها بی حاصل از پنجره ها
به امید تلألوء خورشیدت
خسته درکاسه خویش مبهوتند...


شعر : اقبال سهرابی




  • تبعیدی
۲۶
بهمن
یاسمین ای سنبل عشق
مولوده ی روزهای آفتابی
فرقی نمیکند با گذر ثانیه ها
آنهمه احساس، مفهوم
محبوس درون قلب
منقوش تاریخ حیات...
یاسمین ای گل سرزنده ی جان
روح بخش به گورستان وجود
مولوده ی راز های سربسته جان
بی تو دنیا مرگ محض است و نبود...

25_11_1392


  • تبعیدی
۰۷
بهمن
*تنهایی*
تو مگر میفهمی؟
یا به جان کردی لمس؟
اوج تنهایی را؟؟
همانجایی که دستت
رو به خدا بالاست
ودعا میگویی
خوب ها و بدهای زمانه را!
و خدا میگوید:
با تو قهرم ای دوست...

ششم بهمن ۱۳۹۲


شعر: اقبال سهرابی

  • تبعیدی
۲۴
دی
ما را از این خاک نباشد خیری

پس چرا از نوک پا

تا به اعماق درون

پیوسته به خاک آمیخته ایم ....

رازی است عجیب

که چرا میترسیم...

از پریدن و رسیدن به خدا

از گسستن از زمین ...

آری همین است راز آیینه عشق

که چو روی اصلیت خویشتن دیدی

ترس داری از قدمت

چه رسد به پرواز

به خدا ... به عشق


دیماه 1392

شعر از : اقبال سهرابی


  • تبعیدی
۲۴
دی

شعری نگفته ام که بنویسم

 

تا بگویی , وای چه زیباست

 

تنها چند خط گریسته ام

 

میان دفتری که سالهاست


ادامه مطلب را در وبلاگ منبع مطالعه فرمائید :

منبع : http://www.hoshbaryarak91.blogfa.com/post/72


  • تبعیدی
۲۴
دی

تـــو را دوست میدارم . . .


چه فـرق مى کند که چـــــــــــــــرا ! ؟


یــــــــــــا از چــــــــــــه وقـت!


یـا چطـور شـد که . . .!


چه فـــــــــــــــرق میکـند ؟!


وقتى تــو بـایـد بــــــــــــــاور کنـى . . .


که نمـى کـــــــــنى !!


و من بــایـد فـرامـــــــــوش کــنم . . .


کـه نمـــــى کـــــنم !!


  • تبعیدی
۱۴
آذر
چو دلم تنگ تو میگردد
به رویم رنگ ماه تو
دوباره رنگ میگیرد...
هوا هم سرد ، طوفانی
خیالم نیز یخبندان
برای خانه ات ای دوست
دل من بند
راه بندان...

شعر از : اقبال سهرابی

پنج شنبه 14 آذر 1392


  • تبعیدی
۱۱
آذر

تنها ترم از آن موج
جدا گشته ز دریا
خود میزند به ساحل
ناکام از سنگ و دریا
بر روی شن ساحل
جان میدهد چه آسان؟
این است آن نوایی
"عشق" مینامند اینجا

شعر از : اقبال سهرابی


24 آبان 1392


  • تبعیدی
۱۱
آذر

هوس آتش زند برخانه عشق

ز دل گیرد خیال و هوش و احساس

نماند جز صدای جیرجیرک

بیابان میشود این خاک بی آب.


شعر از : اقبال سهرابی

  • تبعیدی
۱۱
آذر

آسمان!

ای سقف بی همتای پرآوازه ...

چرا دیگر نمیباری؟

دلم تنگ نگاه آفتاب از زیر ابرهای بارانیست...


 شعر از : اقبال سهرابی

10آذر1392



  • تبعیدی
۰۴
شهریور
بیا اینجا !

آری کنار همین رود آشنا ...

تو به غمهایش گوش مده ، از خروشش لذتت را ببر و باز برو ...

ای تنها دوست روزهای بهاری ...

اینجا زمستان محض است

یادت چه بهاری خلق میکند

وچه بارانی میبارد از چشم این آبشار ...


  • تبعیدی
۱۴
ارديبهشت
آخرین شعر یک بیمار

چشم های همیشه خیس نیمه کور
زبان لکنت زده ونامفهوم
موهای نیمه سفید شده
استخوان های پوکیده
تازگی ها هم که میگویند"متاستاز"
وموهای ریخته شده از شیمی...
انصافا،حالا حق با توست
بهتر است "بس" کنم
و تو "مراقب دلت باش"
ای آشنای روز و شام...


  • تبعیدی
۱۱
ارديبهشت



 دانلود رایگان ثروتمند شدن با کسب‌ و ‌کار اینترنتی


این کارگاه در تاریخ 19 اسفندماه در دانشگاه امیرکبیر برگزار شد. فایل آن را دانلود کنید!
این فایل با فرمت PDF در قالب 34 صفحه جهت دانلود در سایت قرار گرفته است.

برای دریافت این فایل اینجا کلیک کنید


میتوانید در صورت تمایل کتاب زیر را نیز خریداری و دانلود کنید - با آرزوی موفقیت برای شما


رمز و راز های کسب درآمد نا محدود از اینترنت
  • تبعیدی
۱۷
دی
سلام...
سلام ای زیباترین تعبیر عشق ...
خیال انگیز ترین خاطره در میان پرده های ساز ...
مادر ...
پدر...

  • تبعیدی
۲۲
آذر
خاطراتت

برای لحظه ای هم نمیگذارند

افکارم جای دیگر

و قلبم جور دیگر بتپد ...

  • تبعیدی
۲۴
آبان
تو خدایی؟؟آری
که همه جا
در همه وقت ، زمان
در طلوع خورشید
در صدای گنجشکها اول صبح
خش خش برگهای پاییز
در تابش مهر
زیر سایه ، روی چمن
لحظه ی تاریکی شب
لحظه ی ریزش اشک...
آری تو همه جای جهانم لانه داری
در همه جای حیات من مجنون
روی سجاده از جنس شکست
هنگام نماز باران
تو خدایی آیا؟؟
سجده ام رو به تو است...
تو کجایی؟؟

تو کجایی ای دوست ؟؟؟؟


شعر از : اقبال سهرابی


  • تبعیدی
۰۳
آبان
تن اسیر زندگی جسم جوان و پیر رو ...
روح وجان زنجیر در زندان دوست...
چشم هادرجست وجویت درخیابانهای شهر
منتظر،خیس وخیره روز وشبها رو به در
دستها رو به خدای مهربان:
"بار الاها بازمیگردد اگرآن ماه روی
زندگی ده تا شوم من رو به روی
ورنه باری روح از جسمم ستان
تا درآن دنیا نگردم زشت روی"
لیکن افسوس وصد افسوس
بازامشب هم نشد از اوخبر
بی تو امشب چون شود جانا به سر...
بازگرد ای دوست... بازگرد...

۳ آبان ۱۳۹۱-ساعت ۲:۲۵بامداد


شعر از : اقبال سهرابی



  • تبعیدی
۱۱
مهر
Divorce !

Tears are falling from eyes...
In a dark night
When both of us
Regretful from a wrong decide
None of us
Can't tell the truth
Behind our conceit
Oh my old close friend
Look at the wall
I want tell you
I love you
I love you...



By Eghbal Sohrabi

see another Poems : Eghbal Sohrabi

  • تبعیدی
۰۷
مهر
دل بینوایم باز همچو هر شب
سلولهای وجودم به آشوب کشیده
منطق دیگر راضیشان نمیکند
تورا میخواهند...
روی سجاده تنهایی
اسم تورا تسبیح میگویند
ای دوست...



شعر از : اقبال سهرابی

  • تبعیدی
۳۰
شهریور

مادر

مادر ای مهرپرور قلبم

ای لحظه لحظه های خاطراتت

موجِ هوش بَر اَز حَیاتِ روح

اشک انداز در ساحلِ دیده هایم

آرام گَرِ تپش های قلبم

دلتنگ تو ام...

باز آی مادر......

بغضهایم منتظر تواند...



شعر از : اقبال سهرابی

  • تبعیدی
۲۰
شهریور
خیال انگیز برخیز
به لبخندت دگرباره
شکردر خاطرات تلخ من ریز
مرا آزاد گردان
از این زندان اندوه
این زندان جسم و هوش...
بیا با انتظارت مانده ام دلخوش
بیا ای دوست

شعر از : اقبال سهرابی

  • تبعیدی
۲۰
شهریور

دانلود نمونه سوالات آیین نامه راهنمایی و رانندگی

دانلود سوالات آزمون راهنمایی و رانندگی (تمامی سوالات)

نمونه سوالات آیین نامه راهنمایی و رانندگی
مجموعه ای کامل از سوالات آزمون آئین نامه راهنمایی و رانندگی
شما با تسلط به این مجموعه دیگر نیازی به مطالعه منابع دیگر ندارید.
بیش از 240 سوال به همراه جواب
با مطالعه این مجموعه می توانید با آمادگی کامل در آزمون آیین نامه راهنمایی و رانندگی شرکت کنید.
در این مجموعه تمامی سوالات آزمون آیین نامه راهنمایی و رانندگی گنجانده شده است.
فرمت فایل: PDF
تعداد صفحات: 69

دانلود نمونه سوالات آئین نامه راهنمایی و رانندگی
  • تبعیدی
۱۴
شهریور

بگذار که در حسرت دیدار بمیرم

در حسرت دیدار تو بگذار بمیرم

دشوار بود مردن و روی تو ندیدن

بگذار به دلخواه تو دشوار بمیرم

بگذار که چون ناله ی مرغان شباهنگ

در وحشت و اندوه شب تار بمیرم

بگذار که چون شمع کنم پیکر خود آب

در بستر اشک افتم و ناچار بمیرم

می میرم از این درد که جان دگرم نیست

تا از غم عشق تو دگربار بمیرم

تا بوده ام، ای دوست، وفادار تو بودم

بگذار بدانگونه ، وفادار ... بمیرم ...


شعر از سیمین بهبهانی


  • تبعیدی
۱۴
شهریور

نمی‌گیرد کسی جز غم سراغ خانه ما را
به زحمت جغد هم پیدا کند ویرانة ما را
از آن شادم که غم پیوسته می‌آید به بالینم
چه سازم گر که غم هم گم کند کاشانة ما را
چه غم گر جام ناکامان تهی ماند از می عشرت
که خون دیده و دل پر کند پیمانة ما را
به شوخی می‌کند آن شوخ با زلف سیه ‌بازی
اگر خواهد به رقص آرد دل دیوانة ما را
ز سر تا پای من مستی زند موج از نگاه او
نگه دارد خدا از چشم بد میخانة ما را
دل مشکل‌پسندم را اسیر خویشتن کردی
به دست آوردی آخر گوهر یکدانة ما را
نیفتد بر زبانها نام ما در زندگی، قدسی!
مگر خواب اجل شیرین کند افسانه ما را

برداشت از سوته دلان
  • تبعیدی
۱۴
شهریور
اینجا....
پرنده های آرزو
چمن زار امید
رنگ های پریده
حتی سایه های بی روح
همه و همه
در انتظار طلوع خورشید
بازگشت ماه...
همچون من
تک و تنها...

دست به دعا هستند...

شعر از : اقبال سهرابی




  • تبعیدی
۲۷
خرداد
سلام خوبی خدا؟؟ میگم دیشب کجا بودی؟ چرا دیر اومدی خونه؟؟ تا برگشتی من بیچاره خوابم برد به روی کاکتوس مهربانی....


اگه اینطوریه هر شب بخوایی دیر بیای پیشم ، دیگه بوست نخواهم کرد ، دیگه لمست نخواهم کرد ، برو تنهام بزار حالا میخوام تنهای تنها شم

بشین اینجا تو هم تنها ، میدونم دل نداری ، جرات گفتن نداری بگی دیشب کجا بودی ، پیش کدامین بنده بیچاره تر از من ، روی سجاده اش تا صبح ، نوازشها ، سازشها ، چه ها چه ها ، چه ها کردی...

نمیترسم اگر روزی مرا برخاک بنشانی ، مرا از عالم خاکی درون آتش دوزخ بیاندازی ، برنجانی ...

بگو دیگه کجا بودی؟؟؟

دیشب توی موبایلت اسم یک تنهای دیگر بود... خدایا کی بود ؟؟؟

نکنه باز هم هوای مهربانی کرده ای جانم فدایت؟؟؟

خدایا توکه دیوانه تر ازم شدی انگار، که باید سرزنش گرداند که را این بار ....

For Ever Love

  • تبعیدی
۲۷
خرداد


بچه که بودیم نمیدونستیم:
اگر خوب باشی
اگر مهربان باشی
اگر راستگو باشی
اگر درستکار باشی
اگه.... هر چیزی که ارزشمنده باشی ._- سر آخر تو هستی که ضرر میکنی -_.

کیف میکردیم مامان بابا ها مهربون بودن
همه مهربون بودن باهامون
نمیدونستیم چون بچه ایم باهامون مهربونن
میگفتیم با خودمون:
اگه بزرگ بشیم از مامان عصبانی نمیشم
سر آجیم داد نمیزنم
به دوستم خیانت نمیکنم
قدر مهربونی بقیه رو میدونم
...

چه زود گذشت ، الان مجبوریم بد باشیم...

هرچی بیشتر بد باشی بیشتر دوست دارن ، باید هزار جور دوز و کلک بزنی که ملت فک کنن خوبی
کافیه فک کنن خوبی دیگه بعدش مهم نیست ...


بیخیال دنیا همینه...

  • تبعیدی
۲۷
خرداد
منم میخوام فراموشت کنم اما چطوری؟؟؟

تو به من یاد دادی تورا دوست دارم ، نگفتی وقتی که رفتی باید غمهای دوریت رو تو گلدان تنهایی ، با اشکای حقیقت من نگه دارم ...

  • تبعیدی
۲۷
خرداد

  • تبعیدی
۲۷
خرداد

  • تبعیدی
۲۷
خرداد
اگر کسی قدر مهربانی را ندانست.......

  اگر کسی تو را با تمام مهربانیت دوست نداشت ،‌ دلگیر مباش که نه تو گنهکاری نه او، او دلش برای پذیرش مهربانی تنگ است‌، گناه از او نیست،‌ تو هم با تمام مهربانیت زیباترین معصوم دنیایی، پس خود را گنهکار نبین.

 

من خدایی می شناسم ابر رحمتش به عمر زمین و زمان باریده‌، یکی سپاسش می گوید و هزاران نفر کفر می گویند.

پس چرا می پنداری بهتر از آنچه خدا را سپاس گفتند از تو برای مهربانیت قدردانی می کنند؟

 

پس از ناسپاسی‌شان نرنج، اما برای شادی دلشان بکوش؛ که با مهربانی روح تو آرام می گیرد.‌ تو با مهرت بال و پر می گیری.‌ خوبی دلیل جاودانگی تو خواهد شد.

دوست بدار نه برای آنکه دوستت بدارند

 "تو به پاس زیبایی عشق، عشق بورز"

For Ever Love

  • تبعیدی
۰۷
فروردين
تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم؟

شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم

تو چیستی که من از موج هر تبسم تو

بسان قایق،سرگشته،روی گردابم!

 تو در کدام سحر،بر کدام اسب سپید؟

تو را کدام خدا؟

تو از کدام جهان؟

تو در کدام کرانه،تو از کدام صدف؟

تو در کدام چمن،همراه کدام نسیم؟



به ادامه مطلب بروید


  • تبعیدی
۰۳
اسفند
  • تبعیدی
۲۹
بهمن
چه ساده میرود خورشید
چه ساده میشود تاریک
چه ساده دور میگردد
به فصل ناجوانمردیِ پاییزی
گل و بلبل
امید از من
نگاهِ دوست ...

  • تبعیدی