تبعید عشق

دل از خیال خالیست و جان از شکوه دوست ....

تبعید عشق

دل از خیال خالیست و جان از شکوه دوست ....

خواستنی است خیال ، بافتنی است حیات .... و عجیب از این خلق که ندانسته چه میبافند و ندانسته چه میخواهند ...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۲ مطلب در مرداد ۱۳۸۵ ثبت شده است

۳۰
مرداد
تو ز دیار من آ مدی..... سکوت جانم به هم زدی....به دل ریشم تو چنگ زدی.....

خدای من سلام...

همیشه در انتهای همه ی نوشتهام صدایی رو با سکوت فریاد می زدم... فریادی رو

نگاه ...نگاهی رو خواهش و خواهشی رو آرزو... همه ی آرزوم شنیدن صدای تو بود..

و همه ی فریادم برای یافتن جاهایی بودکه تو سکوت کرده بودی...

شاید در نهایت آرامشی که بخشیدی بخوام بی صبرانه از بی قراری هام بگم :

dige taghatam tamumeh

 

" ای خدا قسم به عشق و به همین حال پریشون...به وفای عاشقون و به صفای چشم گریون....ای خدا قسم

 به رازم که ازت نمونده پنهون...به تموم اشک چشمام به همین شام غریبون...روزگارمون خزون شد ...

عشقمون فدای عشق دیگرون شد .. ما که هستیم و نمردیم پس چرا عشق و به دیگرون سپردیم.... "

      اما بازم نمیشه همه چیز رو بگم...و.. بازم آرزو میکنم.... آرزو.... آرزو...

                                                        ستاره چین آسمان عشقت:سودا

۰۴
مرداد
تنها ی من سلام

تقدیم به او که حتی دوریش حس زندگی می بخشد،کسی که تپشهای قلبش فاصله ها را

در هم می نورد و اوج زندگی را قلم می زند.

.کسی که کلامش اهورائی است و سکوت تلخش از مهری شگرف خبر می دهد

نگاهش به فروغ خداوندی شبیه است و نجابتش از خورشید سر چشمه می گیرد.

باز از تو می نویسم،توئی که چراغ زندگی را روشن نمودی و در قعر نا امیدی-

اوج صفا را معنی کردی.

من از تو می گویم:

از نیلوفر وحشی،زنبق های وحشی،یاس کبود،اطلسیهای سفید،

از تو غریب آشنا،از سینه ای چاک ،عشقی آتشین و پاک.

نگو که با یاس های صورتی نسبتی نداری،با اقاقی ها همسایه نبودی و با آوای-

نم باران بر کویر حسرت دلم نباریدی و با دم مسیحائی بر کالبد بی روحم ندمیدی.

ای مقدس،ای دریائی،آبی بیکران وفا،در قله،ای مغرور سر فراز...

من زیباترین کلماتم را در گلدانی کاشته ام،هر شب با احساسم آبیاری می کنم و-

منتظرم تو بر گردی تا با هزارو یک عشق تقدیمت کنم،پاک وبی ریا،ساده ولی زیبا

                  پس بیادم باش و فراموشم مکن......

                


http://lovemavara.persiangig.com/image/love%20mavara.JPG

   گاهی  مقدمه  از  اصل مطلبم  مهمتر میشه... گاهی مقدمه عشق  همون اصل مطلب  میشه!!! بعضی روزها میخوام سکوت کنم تا حرف بزنم... تو دورترین تنهای نزدیک منی... تو صدای سکوت منی..

      تو همون نقش بر آب سودای  منی... آره...ببین!!؟!  تو خط زیبای دوست دارم روی  زلالی وجود منی .... بازم میخوام بخونمش!!!

         بزار تو این آب گل آلود... عاشقانه زلال بمونم.

         حرفهام صدا اگه نیست سکوت که هست!؟ مگه نه؟

         شعری با ارزش اگه نیست بی ارزش که هست؟! نگه نه؟

          صدا ی با ارزش  من  بی ارزش ترین سکوتم را ببخش.

          منتظرم تو بر گردی تا با هزارو یک عشق تقدیمت کنم،پاک وبی ریا،ساده ولی زیبا


                                   بیادم باش و فراموشم مکن......