تبعید عشق

دل از خیال خالیست و جان از شکوه دوست ....

تبعید عشق

دل از خیال خالیست و جان از شکوه دوست ....

خواستنی است خیال ، بافتنی است حیات .... و عجیب از این خلق که ندانسته چه میبافند و ندانسته چه میخواهند ...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

Unknown

سه شنبه, ۴ بهمن ۱۳۸۴، ۰۳:۰۹ ق.ظ

love u

  • تبعیدی

نظرات  (۱۶)

به نام اون کسی که نگاهم رو با نگاهت اشنا کرد
سلام
الی بود موفق باشی
من که بیماره توم کجاست درمانم مردم از درد تو کجاست درمانم
بای
سلام
من از دای سخن عشق زیباتر هم دیدم
صدای یاره
صدای یار از خود عشق هم زیباتره ( نیشخند )
بلاگ جالبی داری فقط چند تا از عکسات قالب بلاگ رو بهم زدن
خوشحال میشم به بلاگ من هم سر بزنی
موفق باشی
یاحق
اگه واقعا عشق باشه حق با تست
سلام.خوبید؟..متن الانی که میبینم خیلی خوبه ...اما زیاد سطحی نگاه کردی.....
سلام خسته نباشی
کاش هرگز صدای سخن عشق را نشنویم و وقتی هم که شنیدیم هرگز از یاد نبریم
یه سری هم به من بزن
سلام خسته نباشی
یادمان باشد که خوش باور شویم
باید ایدل انکی بهتر شویم
به من هم سر بزن
ممنون که اومدی و سر زدی شاید من نتونستم منظورم رو خوب بگم عذر میخوام عشق هست منظورم این بود که به هر احساسی نباید عشق گفت کلمه’ خیلی عمیق و سنگینیه ودین بزرگی به گردن آدما داره موفق باشی دوست عزیز
سلام سودا جونم
ممنونم که سر زدی
خوشحال شدم
بازم میام هر وقت اپ کردی ای دیم هست بهم بگو می خوام ببینم
موفق باشی
یاحق
سلام. خسته نباشی.
می بینم که ترکوندی. به من هم سر بزن .
موفق باشی.
بای
سلام سودا جان
خوبی ؟ سلامتی
بازم مثل همیشه توپ توپ
موفق باشی
بدرود
سلام خوبی سلامتی
...........|""""""""""""""""""""""""|\|_
...........|..........*وبلاگم*......|||"|""\___
...........|_________آپ شد__ _ |||_|___|)
...........!(@)'(@)""""**!(@)(@)***!(@)''
بدو بیا عزیزم(چشمک)
بای
  • محمد(خزان آرزوها)
  • من غریبه ی دیروزم آشنای امروز و فراموش شده ی فردا.......

    پس در آشنایی امروز مینگرم تا در فراموشی فردا یادم کنی



    سلام آجی خانم

    خوبی؟

    -------زیبا بود مثل همیشه

    میبینم که ما رو هم فراموش کردی.عزیز.

    اشکالی نداره.خوش باشین

    see u
  • یکی از رهگذران آسمان
  • و اگر خدا عاشق نمیشد...؟
  • ژان والژان
  • بیایید پنجره ها را اندکی باز کنیم دزدکی سرکی به بیرون بکشیم.چشم ظاهر را ببندیم و چشم دل را باز کنیم.گروهی گرگ وار مشغول دریدن اقلیت معدود نیک باوران هستند و در گوشه ای دیگر کفتارهایی مترصد یورش به باقیمانده اجساد به خاک افتاده مثبت اندیشان هستند.مدتها است که عروس عشق در گورستان متروک شهر به خاک فراموشی سپرده شده است.تاریکی حکمفرما است بوی تعفن درندگان همه جا را فرا گرفته است.مرا چه می شود؟از همه چیز میترسم.کجاست آن جزیره ناشناخته تا به سوی آن بگریزم.جرات تعمق در خود را ندارم نشاید که من هم در زمره ددان قرار گرفته باشم زیرا این تعفن مسری است.پنجره را میبندم و به خلوت خود پناه میبرم."هوا بس ناجوانمردانه سرد است".
    و خداوند عشق را آفرید ....
    سلم دوسته عزیز بابا وب لگت آخرش چکردی قشنکه زیباست هرچی بگم کم گفتم .........
    دلم می خواهد در هر لحظه احساسم را بر کاغز بیارم

    اما حیف که شاعر نیستم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی