۲۱
ارديبهشت
آه!
پیش از آنکه در اشـک غـرقه شوم
چیزی بگــو
ای زیبا ، عشق من به تو ورای اندیشه هاست
وقتی که با توام شکوه جاودانه بودن را با تمام وجود حس میکنم,
وقتی که بامنی ذره ذره ی وجودم بر ازدردانه های نور وشادمانی تو می شود.
حیف است ,....
حیف است لحظه ای بی یاد تو بگذرد.
بنجره ی غریب دلم را به روشنایی کوی تو باز میکنم و بیشانی تواضع و نیاز بر درگاه بر عظمت تو مینشانم....
... معبود من,معبود من تو را می برستم که تنها تو شایسته ی برستشی......
و اینک....
دیدگان بی سودای فانوس
را رها کردم و
به انتظار دستان گرمت تمامی شبهای سرد زمستان را گذراندم نشستم
تا
بیایی و آواز خوش قناریهای آواز خوان گرمی لانه ی پرندگان
و
سرود آب شاران و عطر خوش بلبل و سخن خوش عشق خودرا باهم قسمت کنیم ......
...وروجک تو: سودا